توضيحاتى بر اسنادى مهم

ايرج فرزاد - رحمان حسين زاده

ايسکرا شماره ويژه - ٨ اسفند ١٣٨٢ - ٢٧ فوريه ٢٠٠٤

خوانندگان عزيز!


چند ماه قبل (مهر ١٣٨٢) سايت بنياد منصور حکمت براى اولين بار سند سياسى و تاريخى مهمى را از منصور حکمت در مورد يکى از مهمترين وقايع سياسى و نظامى جامعه کردستان يعنى جنگ حزب دمکرات و کومه‌له منتشر کرد. اين سند تحت نام "ملاحظاتى بر جمع‌بندى از بحث ارزيابى ٥ ماه جنگ ما و حزب دمکرات" نقدى است بر سندى از کميته مرکزى وقت کومه‌له با همين نام که در اين شماره نشريه ملاحظه ميکنيد. نقد منصور حکمت و سياست راهگشاى وى خوشبختانه به سياست رسمى کومه‌له تبديل شد و سند کميته مرکزى کومه‌له به کنار رفت. به مناسبت انتشار اين اسناد توضيح نکاتى را ضرورى ميدانيم:
4
١- کميته مرکزى حزب دمکرات کردستان ايران در پلنوم خود در شهريورماه ١٣٦٣ رسما جنگ سراسرى عليه کومه‌له را اعلام کرد. سه ماه بعد در ٢٥ آبان همان سال با تعرض نظامى به نيروى نظامى کومه‌له در اورامانات اين جنگ را شروع کرد. به ابتکار کومه‌له تلاشهاى سياسى و عملى فراوانى به عمل آمد تا عاملين جنايت اورامان مجازات شوند. حزب دمکرات از اين کار سرباز زد. کومه‌له در ششم بهمن ١٣٦٣ در اقدامى انقلابى اين جنايت و تعرض نظامى حزب دمکرات را با تعرض نظامى جواب داد. جنگ اين دو نيرو تا ارديبهشت ١٣٦٧ که کومه‌له آتش‌بس يکجانبه را اعلام کرد، ادامه داشت.
5
٢- سند کميته مرکزى وقت کومه‌له اين جنگ را جنگى بر سر "هژمونى در کردستان"، "هژمونى بر جنبش انقلابى خلق کرد" و "رهبرى در جنبش کردستان" ارزيابى ميکند. عبدالله مهتدى از مدافعان اين سند و تا آنجا که به ياد داريم يکى از فرموله کنندگان اين سند، همان دوره در سخنرانى خود در اردوگاه مرکزى کومه‌له اين ارزيابى را چنين بيان کرد که اين بار "جنبش در کردستان دو رهبره زاده شد و جنگ فعلى در جهت تعيين تکليف رهبرى در جنبش کردستان است". منصور حکمت در سند اول اين تبيين ناسيوناليستى را تحت نام "راست روى سياسى، چپ روى نظامى" رد ميکند و بجاى سياستى که در نهايت روال "جنگ، جنگ تا پيروزى" را فرموله ميکرد، بر فرعى کردن جنگ و نشان دادن راه پايانى براى اين جنگ و فاصله سياسى و طبقاتى گرفتن از سنن کشمکش و جدال و جنگ و گريز هميشگى و پايان ناپذير احزاب ناسيوناليست (مورد مشابه اتحاديه ميهنى و پارتى دمکرات کردستان در کردستان عراق براى سرکردگى بر "جنبش کردستان") تاکيد ميکند. بر اساس چنين نگرشى، منصور حکمت در آستانه کنگره ششم کومه‌له در ارديبهشت ١٣٦٧ آتش بس يکجانبه با حزب دمکرات را مطرح کرد و بيانيه آن را نوشت و به سياست کومه‌له تبديل شد.
6
٣- در سند ديگرى که پياده شده آخرين جلسه: "با منصور حکمت در پالتاک" است، منصور حکمت از طرح پيشنهادى خود براى اعلام آتش بس يکجانبه با حزب دمکرات سخن ميگويد که طبق آن سه تن از افراد رهبرى وقت کومه‌له، عبدالله مهتدى، جواد مشکى و صلاح مازوجى به طرح پيشنهادى منصور حکمت براى اعلام آتش بس يکجانبه به حزب دمکرات، راى ممتنع داده بودند. اين طرح همان وقت بعنوان سياست رسمى اکثريت قاطع رهبرى کومه‌له پذيرفته شد.
7
٤- همچنانکه در نوشته منصور حکمت بر آن تاکيد شده، حزب دمکرات و کومه‌له دو نيروى يک جنبش واحد نبودند تا بر سر رهبرى آن جنگى داشته باشند. به رسميت شناسى حزب دمکرات در يک جنبش واحد با کومه‌له سوسياليست و جنبش انقلابى يک راست روى سياسى و يک امتياز بزرگ سياسى به حزب دمکرات بود. جنگ حزب دمکرات عليه موجوديت کومه‌له بود، که به عنوان سازمانى چپ و سوسياليست، آنوقت کارگر و مردم زحمتکش، و چپ جامعه کردستان را نمايندگى ميکرد، که بر کمونيسم، حقوق کارگران، و آزاديهاى بى‌قيد و شرط سياسى و حقوق پايه‌اى مردم زحمتکش پافشارى ميکرد. حزب دمکرات که روزمره حقوق کارگران و مردم و آزاديهاى سياسى را پايمال ميکرد، وجود کومه‌له کمونيست و فعاليتهاى آن را مانع سر راه خود ميديد. در عرصه نبرد سياسى توانايى مقابله را نداشت و مداوما سير انزواى سياسى را در ميان مردم طى ميکرد. براى مقابله با اين روند، حزب دمکرات به جنگ متوسل شد. به اين اعتبار جنگ حزب دمکرات، جنگى ارتجاعى، نه تنها عليه موجوديت کومه‌له، بلکه عليه حقوق کارگران و مردم و عليه آزاديهاى سياسى بود. کومه‌له در دفاع از موجوديت خود، در دفاع از حقوق کارگران و مردم و در دفاع از آزاديهاى سياسى، در برابر تعرض نظامى حزب دمکرات ايستادگى کرد و نهايتا سياست جنگى حزب دمکرات را خنثى کرد و به شکست کشاند. اين دستاورد بزرگ و مهم با مبارزه همه جانبه سياسى و نظامى و پر از فداکارى کمونيستهاى متشکل در کومه‌له و جانباختن عزيزان زيادى به قول منصور حکمت که هنوز "صورتشان از جلوى چشمان ما کنار نميرود"، و با چنين سياستهاى راهگشاى مارکسيستى و هدايت‌گرى سياسى رهبرى تيزبين چون منصور حکمت تامين شد.
8
٥- بعد از جدايى جريان کمونيسم کارگرى متاسفانه سازمان کنونى کومه‌له اين دستاورد و سنت انقلابى کومه‌له کمونيست در برخورد به حزب دمکرات و اين تيزبينى را در برخورد به جنبش سياسى در کردستان پاس نداشت. در روند راست‌رويهاى سياسى يک دهه اخير، بکارگيرى غير انتقادى و ناسيوناليستى "جنبش در کردستان" دوباره باب شد در سال ١٩٩٦ميلادى رسما وجود حزب دمکرات در "جنبش انقلابى کردستان" را پذيرفتند. به اين ترتيب مدال "انقلابى" را دو دستى به حزب دمکرات تقديم کردند، که سالها با فشار و جنگ نتوانسته بود آن را به کومه‌له تحميل کند. جالب است عبدالله مهتدى سرآغاز علنى شکاف سياسى و تلاش براى نيرو جمع کردن جهت انشعاب از کومه‌له را با بازگشت مجدد به همان تز "جنبش کردستان" و ردکردن کل استراتژى سوسياليستى کنگره ششم کومه‌له شروع کرد. (به افق سوسياليسم، نوشته "ما و جنبش کردستان" از عبدالله مهتدى رجوع شود)
9

خوانندگان عزيز! دوستان گرامى!

اسنادى را که ملاحظه ميکنيد، همانطور که گفتيم موضع جريان کمونيسم کارگرى و رهبر اين جنبش، منصور حکمت، در مورد يکى از مهمترين مسائل سياسى کردستان ايران، يعنى جنگ حزب دمکرات با سازمان کردستان حزب کمونيست ايران (کومه‌له)، است . اين اسناد مهم‌اند، چون حاوى درسها و تجارب مهمى‌ هستند. چون نگرش مارکسيستى روشنى را در برخورد به جنبش سياسى در کردستان، ماهيت جنبشها و احزاب مختلف در صحنه سياست کردستان و کشمکشها و جدال آنها و راه برون رفت از آن و راه فائق آمدن بر موانعى را که حزب بورژوازى کُرد در مقابل جنبش کارگران و مردم و چپ کردستان ايجاد کرده بود، نشان ميدهد. چون سياستهاى طرح شده در آنها الهام‌بخش يک دوره حساس پراتيک کومه‌له و مبارزه سرافرازانه ما کمونيستها در آن زمان بود. علاوه بر آن سياستهاى منصور حکمت نه تنها راه پايان جنگ بر روى نيروى مسلح کومه‌له، بلکه بر روى نيروى مسلح حزب دمکرات هم گشود. حزب دمکرات يکسال بعد از اعلام آتش بس يکجانبه کومه‌له، در تابستان ١٣٦٨ آتش بس را پذيرفت.
11
از يک زاويه ديگر هم اين اسناد مهمند. ٤ سال قبل از درون رهبرى کومه‌له يک جريان خالص و متعصب ناسيوناليسم قوم پرست انشعاب کرد، و "سازمان زحمتکشان" را علَم کرد. اين جريان هم اکنون به دايره خرده جريانات ناسيوناليستى اضافه شده است که رسما و با وقاحت تمام در باره ماهيت جنگ حزب دمکرات با کومه‌له، جعل ميکند، و با منتسب کردن شروع جنگ به کمونيستهاى "فارس" و شخص منصور حکمت، اولا به داد حزب دمکرات ميرسد و آغاز جنگ توسط اين حزب و جنگ و جنايت آن عليه کومه‌له وقت را پرده‌پوشى ميکند و اين وارونه کردن رذيلانه حقايق توسط امثال عبدالله مهتدى با سکوت سازمان کومه‌له روبرو است. ثانيا سازمان زحمتکشان اين اقدام حقيرانه را به ابزار کسب مشروعيت باند سرهم‌بندى شده نفرت از کمونيسم و به ابزار دريوزگى در محضر و بارگاه حزب دمکرات تبديل کرده است.
12
اين اسناد مهم‌اند از اين نظر نيز که نه تنها گرايش ناسيوناليستى درون کومه‌له را در معرض ديد همگان ميگذارند، بلکه مستند، مسئولانه و با تيزبينى و هوشمندى سياسى، آن اتفاقاتى را که در اين دهه اخير شاهد روى دادن آنها بوديم، پيش بينى کرده‌اند. ناسيوناليسم کُرد در همه "پارچه‌"‌هاى کردستان، برخلاف تمام اسناد و شواهد عينى و مدارک انکار ناپذير تاريخى و ثبت شده، نه تنها عامل و محرک توطئه شروع جنگ را حزب دمکرات نميدانند، بلکه با پشت کردن به حداقل موازين حقيقت‌جوئى و تف کردن به وجدان انسانى و در فقدان انصاف و با کمترين پرنسيپهاى اخلاق سياسى و در غياب مطلق شرافت و وجدان تاريخى و علمى، بانى جنگ را "يک عده کمونيست غير کُرد" و تحريکات آنها براى راه انداختن جنگ "برادر کشى" در ميان نيروهاى جنبش کُردايه‌تى معرفى ميکنند. اين اسناد، بنابراين، در اين مورد نقدى از پايه‌هاى فکرى و شالوده سياسى ناسيوناليسم کُرد بطور کلى نيز هستند.
13
خواندن اين اسناد و در دسترس داشتن آنها، سلاح و ابزار تبليغى و تعرضى کارسازى عليه گرايشات ارتجاعى و خرافه‌هاى احمقانه ناسيوناليسم کُرد است. اين اسناد را بايد به ميان توده‌هاى مردم زحمتکش، به ميان کارگران و جوانان و به ميان صفوف جنبش برابرى طلبانه برد و حقايق مربوط به شروع جنگ حزب دمکرات با کمونيستها را در دسترس و معرض قضاوت مردم گذاشت تا اسلحه نفرت از کمونيسم و کمونيستها و جهاد ناسيوناليسم کرد براى شيطان سازى از کمونيستها و شخص منصور حکمت و مهندسى جعل افکار و تحريف حقايق روشن و مستند تاريخى را از دست فرقه‌ها و جريانات ناسيوناليست و قوم پرست کُرد گرفت و توده‌هاى وسيع مردم را با پرنسيپها و اخلاق سياسى و مبانى انسانى کمونيسم کارگرى بيشتر آشنا کرد.
14
اين شماره ويژه ايسکرا علاوه بر متن تايپ شده دست خط نقد منصور حکمت از ارزيابى کميته مرکزى وقت کومه‌له، اصل سند مورد نقد، طرح منصور حکمت براى اعلام آتش بس يکجانبه به حزب دمکرات و متن پياده شده آن بخش از گفتگو با منصور حکمت در پالتاک که زمينه و پروسه تصميم‌گيرى و راى‌گيرى در مورد آن طرح و نهايتا تبديل آن طرح به سياست رسمى کومه‌له را توضيح ميدهد، شامل ميشود. اين اسناد و اين شماره ويژه ايسکرا را وسيعا در ميان مردم پخش کنيد.
15
ششم اسفند ١٣٨٢
٢٥ فوريه ٢٠٠٤



ايسکرا شماره ويژه - ٨ اسفند ١٣٨٢ - ٢٧ فوريه ٢٠٠٤