Status             Fa   Ar   Ku   En   De   Sv   It   Fr   Sp  
m-hekmat.com 2002-10-11 اين مطلب هنوز مقابله و تصحيح نشده است.

مردم، حزب، انتخابات

گفتگو با على جوادى

2
على جوادى: انتخابات رياست جمهورى اسلامى در راه است. جامعه روحانيت مبارز اعلام کرده که در انتخابات رياست جمهورى کانديدى نخواهد داشت. دوم خرداد به جناح راست التماس ميکند که کانديد سنگين وزنى معرفى کند، قواعد بازى را رعايت کند. از طرف ديگر خاتمى هنوز تصميم نهايى خودش را براى شرکت در انتخابات اعلام نکرده است. ارزيابى شما از اين وضعيت چيست؟
3
منصور حکمت: قبل از هر چيز بايد يک نکته را ذکر کنم. بنظر من نفس اينکه اين انتخابات صورت بگيرد هنوز ميتواند مورد ترديد باشد. از يک طرف ايران موقعيت انفجار آميزى دارد و حرکت اعتراضى مردم ميتواند بجايى برسد که انتخابات کلا موضوعيتش را براى حکومت از دست بدهد. تا ٦ ماه ديگر معادلات سياسى ايران ميتواند بسيار عوض شده باشد. از طرف ديگر، بنطر من اگر خاتمى کانديد نشود، که احتمال ضعيفى براى آن وجود دارد، امکان اينکه انتخابات منتفى بشود هست. در غياب خاتمى، که نماينده و ضامن دست نخوردن وضع موجود است، انتخابات به صحنه جدال حادى ميان جناحها تبديل ميشود. اما راست رياست جمهورى را دوبار به دست اصلاح طلبان نخواهد داد. در عين حال بيرون آوردن يک کانديد راست (ولو ميانه رو) از صندوق، پايه تاکنونى دوم خرداد را به يک "عبور" اساسى و سوق يافتن به يک موضع بسيار ميليتانت ناگزير ميکند که هيچکس در حاکميت امکان مهار آن را نخواهد داشت. اگر خاتمى کانديد بشود، احتمالا بدون رقيب و يا با رقبايى تشريفاتى، بعنوان کانديد "نظام" از صندوق بيرونش خواهند آورد. انتخابات با بى تفاوتى مردم روبرو خواهد شد. وضع فعلى ادامه پيدا ميکند. با اين تفاوت که نهضت دوم خرداد رسما تمام ميشود. و اصلاح طلبى دستگاهى ناگزير بايد قالب جديدى براى خود پيدا کند.
4
على جوادى: شما در مقاله "کابوس انتخابات" در انترناسيونال هفتگى شماره ٣١ از يک طرف گفته ايد که "اين انتخابات ابزار پيشروى هيچيک (از دو جناح رژيم) نيست." از طرف ديگر گفته ايد که "معامله مبناى دور دوم رياست جمهورى خاتمى است." آيا پذيرش "معامله" از جانب جناحها خود "پيشرفتى" براى کل رژيم اسلامى در شرايط رو در رويى با بحرانى خرد کننده نيست؟
5
منصور حکمت: اين معامله اى ميان دو جناح نيست، ميان سران دوم خرداد با راست است. معامله اى است که در آن خاتمى به يک کروبى و يا حتى رفسنجانى ثانى تبديل ميشود و رياست جمهورى را نگاه ميدارد. دوم خرداد، به مثابه يک جناح در اين معرکه چيزى گيرش نميايد. برعکس، خيلى ناراحتند چون جناح مقابل دارد رهبر اينها مصادره ميکند و قلاده ميزند. اين براى راست هم پيشرفتى نيست. اولا نفس اينکه راست نميتواند يک کانديد مستقل اعلام کند و بخواهد رياست جمهورى را بگيرد، خود صريح ترين شکل اذعان به ضعف سياسى و بن بست عملى است. ثانيا، در صورت معامله بر سر خاتمى، "عبور از خاتمى" در جناح دوم خرداد به تنها سياست ممکن تبديل ميشود و اين نه فقط ميليتانسى نيروهاى جوان تر در پايه اين جنبش را تشديد ميکند، بلکه رهبرى رسمى و دولتى اين جناح را هم در دست شخصيتهاى ناراضى تر و صريحتر اين خط قرار ميدهد. معامله با خاتمى به شدت تخاصمات دو جناح مى افزايد، بى ثباتى و بحران را تشديد ميکند.
6
على جوادى: خاتمى کانديداى دوم خرداد است و آنطور که بنظر ميرسد و شما هم اشاره کرده ايد جناح راست هم به سادگى از خاتمى صرفنظر نخواهد کرد. به اين اعتبار موقعيت جناحها و کشمکش هاى جناحى چه روندى را طى خواهد کرد؟
7
منصور حکمت: همانطور که گفتم اگر انتخابات برگزار شود و خاتمى انتخاب بشود، کشمکش همچنان حاد تر خواهد شد. بخصوص به اين دليل که هم رهبرى جريان اصلاح طلب در دست محافل دورتر از مرکز قدرت قرار ميگيرد و هم ميليتانسى و و چرخش به موضع سرنگونى در پايه جريان دوم خرداد فعلى بشدت بالا ميگيرد و رهبرى حرکت اصلاح طلبى براى مهار و جلوگيرى از آن مجبور است به مواضع انتقادى ترى چرخش کند. اما نکته مهم اين است که نفس جدال راست و دوم خرداد، از مدتها قبل از انتخابات و مشخصا از مقطع تسليم خاتمى و سران دوم خرداد به حکم ولايتى خامنه اى، ديگر جايگاه خود را در مرکز تحولات سياسى ايران از دست داده است. از يک طرف حرکت مستقل مردم عليه حکومت و هردو جناح بالا گرفته. و از طرف ديگر در خود ناراضيان طرفدار رژيم عبور از خاتمى دارد به خط رسمى تبديل ميشود. تا مقطع انتخابات اين پروسه ها از ايم حد هر فراتر رفته اند. خود انتخابات هم اين روندها را تشديد ميکند. دورنماى انتخابات و بلاتکليفى کنونى بر سر آن به يک معنى در اين لحظه يک نقش تاخيرى در روند اوضاع سياسى ايران بازى ميکند. خصلت درورغين و عوامفريبانه پروپاگاند جناح دوم خرداد و کل اپوزيسيون ملى اسلامى طرفدار رژيم و رسانه هاى بين المللى مبنى بر اصلاح حکومت اسلامى از درون با شکست دوم خرداد پس از "فتح مجلس" عملا عيان شد. انتخابات آتى، اگر تازه کار به آنجا برسد، پايان رسمى و مقطع انحلال اين نهضت است. بعد از انتخابات دوران تعيين تکليف مردم با حکومت فرار ميرسد.
8
على جوادى: مردم در دور قبلى "انتخابات" شرکت کردند و به کانديداى "اصلح" رژيم "نه" گفتند و جلوى يکپارچه شدن رژيم را سد کردند. آيا اين "انتخابات" ميتواند چنين جايگاهى در حرکت مردم در اين دوره داشته باشد؟
9
منصور حکمت: بنظر من اين انتخابات تنها در صورتى مورد توجه مردم قرار ميگيرد که خاتمى کانديد نشود، راست نماينده مستقيم و صريح خود را معرفى کند و اصلاح طلبها هم يک کانديد با يک پيشينه و خط مشى انتقادى معرفى کنند. آنوقت دوباره ممکن است دود دادن سبيل ولى فقيه و براى مردم انگيزه اى بوجود بياورد. اما در عمل چنين حالتى ممکن نيست، چون راست در اين صورت با يک حکم ولايتى کلا سفره انتخابات را جمع ميکند و زره جنگ به تن ميکند. همانطور که گفتم اينها پست رياست جمهورى را دوبار تحويل اصلاح طلبها نميدهند. در نتيجه سير محتمل اوضاع اينست که خاتمى کانديد ميشود و مردم شانه بالا مياندازند. ممکن است براى گرم کردن تنور انتخابات يک نفر از طرف انجمن "دشنه اسلام" يا کانون چاقوکشان مسلمان و غيره در جناح راست کانديد بشود. اما در هرحال بر مردم روشن خواهد بود خاتمى کانديد اصلى نظام است و اين انتخابات بر سر چيزى نيست.
10
على جوادى: اصول سياست حزب کمونيست کارگرى در قبال اين مراسم رژيم اسلامى بنظرتان چه بايد باشد؟
11
منصور حکمت: ما مانند هميشه ماهيت اين نمايش ارتجاعى را افشا خواهيم کرد. مردم نبايد در اين مضحکه شرکت کنند. اما اينبار قصد داريم يک حرکت آکسيونى وسيع عليه رژيم و عليه انتخابات فراخوان بدهيم. همانطور که ميدانيد در چند روز آينده نشستى براى تدقيق اين سياست در سطح مرکزى در حزب خواهيم داشت و در اسرع وقت اين فراخوان را اعلام خواهيم کرد. يک سياست کارساز ميتواند فراخوان به پيکت و تظاهرات ضد رژيمى در محل حوزه هاى اصلى راى گيرى در روز مربوطه باشد. تجمع مردم و بويژه جوانان جلوى حوزه هاى راى گيرى براى منصرف کردن همه از شرکت در اين نمايش و در عوض انجام تظاهرات موضعى با شعارهايى به نفعى آزادى و عليه رژيم اسلامى. اين عملى است. خود حکومت محل و روز تظاهرات هاى ما را اعلام ميکند و انتخابات رژيم به يک موج تظاهراتهاى ضد حکومتى تبديل ميشود. بهرحال بعد از بررسى جوانب مختلف مساله سياست حزب را اعلام خواهيم کرد. هنوز فرصت هست.
12
على جوادى: ارزيابى شما از موضع نيروهاى دوم خردادى خارج از حاکميت در قبال اين "انتخابات" چيست؟ بعلاوه بيرون جريان دوم خرداد هم براى مثال بخشهايى از جريانات ناسيوناليست پرو غرب، مانند مشروطه خواهان، مبلغ سياست شرکت مردم در "انتخابات" رژيم اسلامى هستند. اين سياست را چگونه ارزيابى ميکنيد؟
13
منصور حکمت: بنظر من مواضع تحسين برانگيز! جنبش ملى- اسلامى و اپوزيسيون سنتى بيرون حکومت و از جمله سازمانهاى مدافع رژيم سابق دو منشاء اصلى دارد. اول اينکه اينها جرياناتى راست هستند. از انقلاب و از مردم، از کمونيسم، از کارگر متشکل و زن آزاديخواه بيشتر از حکومت آدمکش مذهبى ميترسند و بيزارند. تمام تز "اصلاح" رژيم از "درون" و تمام اين اپيدمى "خشونت گريزى" در صف مليون و تازه دموکراتهاى ايرانى که معناى عملى آن لاس زدن با حکومت جلاد اسلامى و در همان حال خصمانه ترين و خشونت آميز ترين تحريکات و تروريسم تبليغاتى عليه حزب کمونيست کارگرى و چپ سرنگونى طلب است، بر اين ترس بنا شده. ميخواهند جلوى سقوط حکومت فعلى را بگيرند. ميخواهند دخالت مردم و کمونيسم را مانع بشوند. در نتيجه رژيم هر آشغالى جلوى اينها پرت کند با اشتياق بر ميدارند و جشن ميگيرند. کسى که بر اين نمايشهاى رژيم اسم انتخابات ميگذارد و مردم را به شرکت در آنها تشويق ميکند، دارد ميگويد که در حکومت مطلوب خودش هم "دموکراسى" همينقدر معنى دارد و انتخاباتها از همين قماش خواهد بود. کسى که جميله کديور برايش نماينده مردم محسوب ميشود، خودش هم قرار است همينطورى نماينده مردم بشود. اين بستگان طبقاتى حکومت فعلى اند که بخاطر "انحصار طلبى موئتلفه اسلامى" بيرون حکومت مانده اند. دوم، صاف و ساده، مساله حقارت و بى فرهنگى سياسى است. فرهنگ نازل سياسى اين اپوزيسيون روى ديگر سکه يک قرن استبداد سلطنتى و اسلامى است. يک جريان ميتوان راست باشد اما زبون نباشد. سياسى باشد، نيرو جمع کند، فشار بياورد، نبرد کند. اما اين عجز، اين جايگزين کردن تکدى بجاى تاکتيک، اين بى شخصيتى و بى هويتى و بى آرمانى و ناتوانى سياسى اى که محصول جبرى آن است، بنظر من محصول تاريخى استبداد طولانى است. اين ديگر يک دستاورد ملى و ميهنى ويژه بورژوازى ايران است. رژيمى که اعدام و ترورشان ميکند، حق حيات برايشان قائل نيست، صلاحيتشان را براى کانديد شدن که هيچ براى راى دادن هم قبول ندارد، محارب و مفسد ميخواندشان، آدمشان نميداند و از کشور بيرونشان کرده، را دولت مشروع ايران ميخوانند و مردم را دعوت ميکنند مهر مشروعيت پاى آن بزنند! اين فلکزدگى سياسى علامت مشخصه اپوزيسيون سنتى ايران است.
14
بنظر من از جمله به همين دليل موضع اينها در قبال رويدادهاى ايران مهم نيست. بجايى نميرسند، نيرويى نيستند. زائده اى بر جمهورى اسلامى اند و همراه آن زوال پيدا ميکنند.
15
على جوادى: سئوال آخر بنظرتان مولفه هاى سياست غرب در قبال اين انتخابات چيست؟
16
منصور حکمت: اگر سير محتمل، يعنى کانديداتورى خاتمى بعنوان کانديد واحد "نظام"، پيش برود، بنظر من اين انتخابات در غرب با هلهله اى روبرو نميشود. جريان دلسردى غرب از خاتمى و دوم خرداد از هم اکنون شروع شده. مفسران غربى از احتمال واقعى سرنگونى حرف ميزنند. حتما انتخابات در اخبار خواهد آمد. اما در مجموع با سردى استقبال خواهد شد.

17
به نقل از انترناسيونال هفتگى شماره ٣٢
٢٥ آذر ١٣٧٩ - ١٥ دسامبر ٢٠٠٠


hekmat.public-archive.net #1680fa.html
0